به راستی سرچشمهء این عظمت و جاودانگی کجاست؟ این پرسشی است که اذهانبسیاری را به خود مشغول داشته و شاید پاسخ آن را بتوان در موارد ذیل خلاصه کرد:
اول - در واقعهء عاشورا «خون مقدس» فرزند رسول خدا(ص) و فرزند سرور اوصیا وفرزند سرور زنان عالم و یکی از دو آقای جوانان بهشت و باقیمانده اهل آیهء تطهیر و سورهءهل اتی ریخته شد. خونی که «در بهشت سکونت گزید و پایههای عرش برایش لرزید و همهءآفریدگان و آسمانها و زمینهای هفتگانه و آنچه درون آنها و در میان آنهاست و همهء آفریدگانساکن در بهشت و جهنم و آنچه دیده میشود و آنچه دیده نمیشود، برایش گریه کردند.. (1)
آری عاشورا قداستش را از قداست امام حسین(ع) در نزد امت اسلامی میگیرد. آنچههمهء روزها را عاشورا و همهء سرزمینها را کربلا و میدان پیروزی خون بر شمشیر ساخته،قداست خون پاک حسین(ع) است. همین قداست موجب شده است که فاجعهء عاشورابه صورت بزرگترین مصایب اسلامی و حتی بزرگترین مصیبتها در آسمان و زمین درآید.
اگر حسین(ع) نبود، فاجعهء کربلا نیز به صورت یکی دیگر از فجایع تاریخی درمیآمدو مردم تنها به تأسف خوردن بر آن بسنده میکردند و در محدوده زمان و مکان محصورمیگردید.
دوم - کربلا صحنهای از رویارویی فضایل و رذایل انسانی بود؛ فضایلی که نمایندهاشحسین(ع) و یارانش و رذایلی که نمایندهاش دشمنان وی بودند. سرانجام این رویارویی،پیروزی فضیلت بود که با نمایش نیکوترین خصایل انسانی، اسوهای برای جهانیان پدیدآورد که باید برای همیشه روزگار از آن پیروی کرد.
از سوی دیگر، در وقایع عاشورا، رذیلت نیز با بدترین شکل خود ظاهر گردید و از سرظلم و ستم وحشیانهترین رفتارها را از خود بروز داد. از این رو، عاشورا نمونهای عالی برای انسانها اعم از مسلمان و غیر مسلمان در رویاروییحق و باطل است؛ و حسین(ع) مشعلی برای همه انسانهاست و همهء مبارزان راه حق و حقیقتبه وی افتخار میکنند.
سوم - کربلا در روز دهم محرم میدان یک برخورد سرنوشتساز میان اسلام ناب محمدی و حرکت نفاق با همهء شاخههای آن بود؛ رویدادی همه جانبه و نامحدود.
این رویداد همانند جمل به یک پیروزی قطعی و محدود منتهی نگشت و مانند صفینناتمام نماند؛ بلکه پس از مدتی کوتاه، به طور کامل به سود اسلام ناب محمدی پایان پذیرفتو تلاشهای پنجاه سالهء حرکت نفاق به نقطهء صفر رسید. زیرا با ریخته شدن خون مقدسحسین(ع) در عاشورا اسلام ناب محمدی از اسلام اموی جدا گردید. حکومت امویپس از ریختن خون حسین(ع) دیگر نتوانست خود را در زیر پردهء تزویر پنهان کند و توانگمراه سازی امت اسلامی را در زمینهء دینی، روحی و تبلیغاتی از دست داد. این یکی ازروشنترین افقهای فتح حسینی بود، و چنانچه واقعهء کربلا نبود حکومت بنی امیه به نامدین، ادامه مییافت و برای مردم این ذهنیت پیش میآمد که اسلامی جز اسلامی که امویاناز آن دم میزنند وجود ندارد و در این هنگام فاتحهء اسلام خوانده میشد. (2)
از این رو عاشورا ثابت کرد که اسلام ناب محمدی و امام حسین(ع) جدایی ناپذیرندو از آن پس، دعوت به اسلام در حقیقت دعوت به حسین(ع) بود و دعوت به حسین(ع)،دعوت به اسلام. نیز پس از عاشورا دشمنی با اسلام و یا با حسین(ع) عین دشمنی با دیگریتلقی میگشت و بقای اسلام پس از کربلا، مشروط به بقای عاشورای حسین(ع) گردید.بنابراین اسلام وجودش را از محمد(ص) دارد و بقایش را از حسین(ع).
چهارم - نگاهی به قیام امام حسین(ع) در چارچوب نقش عمومی و مشترک اماماناهل بیت(ع) نشان دهندهء آن است که این قیام تکمیل کنندهء فعالیتهای امیرمؤمنان علی(ع)و امام حسن(ع) در پاسداری از اسلام است؛ تلاشهایی که برای حفظ دین در برابر تحریفهایحرکت منافقان انجام میشد و از هر گونه شائبه و پیرایهای به دور بود. اما پس از قیام امام حسین(ع) همهء امامان در چارچوب این رسالت مشترک، تکمیل کنندهءاهداف این قیام مقدس بودند. از این رو قیام آن حضرت را در سه مقطع زمانی میتوانمورد نگرش قرار داد:
- مقطع عاشورا: رهبری قیام در این دوره با شخص امام حسین(ع) است؛ این دوره باخودداری ایشان از بیعت با یزید و خروج از مدینه به مکه و از آنجا به کربلا آغاز میگرددو با شهادت ایشان پایان میپذیرد.
۲ - مقطع پس از عاشورا تا عاشورای ظهور: این فصل بلافاصله پس از شهادت امام(ع)آغاز و تا قیام امام مهدی(ع) در روز عاشورا ادامه مییابد؛ و رهبری این دوره امامان نهگانهشیعه از نسل امام حسین(ع) است. تأمل دربارهء این دوره نشان میدهد که امامان(ع) همزمانبا نشر و گسترش اسلام، به شدت تأکید داشتهاند که امت اسلامی را به سوی ارتباط با امامحسین(ع) سوق دهند. مردم را تشویق کردهاند که بر آن حضرت گریه کنند و از شاعرانخواستهاند که دربارهء آن حضرت شعر بسرایند و مردم را بگریانند و اندوه روز طف را (3) برانگیزند و از مردم خواستهاند که خطر انتقام حکومتهای ستمگر را به جان بخرند و بهزیارت قبر حسین(ع) بروند. (4)
امام سجاد(ع) فرمود: «هر مؤمنی که برای حسین بن علی(ع) بگرید، به طوری که اشکبر گونههایش جاری شود، خداوند در بهشت به او غرفهای میبخشد که سالیان سال در آنسکونت گزیند». (5)
امام صادق(ع) فرمود: «همهء جزعها و بی تابیها مکروه است، مگر جزع و بیتابی برایحسین بن علی(ع)». (6)
نیز آن حضرت فرمود: «هر کس برای حسین(ع) شعری بگوید و بگرید و دیگران رابگریاند، خداوند بهشت را برایش واجب گرداند و او را ببخشاید.. (7)
نیز آن حضرت فرموده است: «شهادت حسین پلکهامان را زخمدار و اشکهامان راخشکانده است. عزیز ما را در سرزمین کربلا خوار ساخته و تا روز قیامت برای ما غم و اندوهبه یادگار گذاشته است. پس گریهکنندگان باید بر حسین(ع) گریه کنند چرا که گریه بر اوگناهان بزرگ را میریزد.. (8)
امام رضا(ع) فرمود: «هرکس در روز عاشورا کار و کوشش را ترک گوید، خداوند نیازهایاو را در دنیا و آخرت بر آورده سازد و هر کس در روز عاشورا غمزده، اندوهناک و گریانباشد، خداوند روز قیامت را روز شادی و سرورش قرار دهد و چشم او را در بهشت به ماروشن میگرداند.. (9)
نیز فرمود: «ای پسر شبیب، اگر دوست داری خداوند را در حالی دیدار کنی که از گناهپاک شدهای، حسین(ع) را زیارت کن! ای پسر شبیب، اگر دوست داری که در غرفههای بهشتی همراه رسول خدا(ص) سکونت گزینی، قاتلانش را لعنت کن! ای پسر شبیب، اگردوست داری که ثواب یاران حسین(ع) را ببری، هر گاه که او را به یاد آوردی بگو: ای کاشبا آنها بودم و به رستگاری بزرگی نایل میآمدم!. (10)
و فرمود: «هر کس به خاطر ستمی که بر ما شده اندوهگین باشد، نفس او تسبیح استو غم او برای ما عبادت است و نگهداری راز ما جهاد در راه خداوند است. (11)
امام باقر(ع) در زیارت عاشورا میفرماید: من از خداوندی که مقام تو را گرامی داشت و مرا نیز به تو گرامی داشت، میخواهم که گرفتن انتقام تو را همراه با امام یاری شده ازاهل بیت محمد(ص) روزی من گرداند و مرا توفیق دهد که همراه امامی ظاهر و ناطق بهحق از خاندانتان، از تو خونخواهی کنم.
گویی که آن بزرگواران از خلال این سخنان میخواستند به مردم بفهمانند که: اصل درنزد آنها این است که هرگاه شرایط فراهم شود. در برابر ستم قیام کنند؛ و کاری حسینیانجام دهند، و انسان حسینی مؤمنی است تسلیم فرمان امامان خویش، شجاع، آزاده، بصیر،استوار و قاطع که از حسین(ع) و یارانش الگو میگیرد، و چنین کسی جز در مکتب عاشوراساخته نمیشود.
۳ - مقطع عاشورای ظهور: رهبری این مقطع با طالب خون کشتگان کربلا و انتقام گیرندهحسین(ع)، حضرت مهدی (عج) است، که چون شمار یاران ایشان کامل گردد، در روز عاشوراقیام میکند. در آن روز همهء هستی و همهء دوستداران حسین(ع) سرگرم عزاداری هستندکه ناگهان خبر قیام مهدی قائم(عج) را میشنوند و دلهای غمگینشان که از طول غیبت وانتظار فرج خسته شده شادمان میگردد. پس از آن، لشکریان آن حضرت با سردادن شعار«یا لثارات الحسین» به حرکت در میآیند و سرزمینها را یکی پس از دیگری به نام حسین(ع)فتح میکنند و نسل قاتلان حسین(ع) را - به دلیل رضایت از کار پدرانشان - میکشند و سرکشانو ستمگران را یکی پس از دیگری از بین میبرند تا آنکه زمین از عدل و داد پر گردد،همان طور که از ظلم و ستم پر شده است
به راستی که نام حسین(ع) برای همه چیز با برکت و عاشورا آغاز و پایانی بس بزرگ است.
کتاب حاضر «امام حسین(ع) در کربلا» جلد چهارم از پژوهش مفصل تاریخی «با کاروانحسینی از مدینه تا مدینه» است، و دورهء حضور امام(ع) در کربلا تا شهادت آن حضرت رادر بر میگیرد. در اینجا لازم است از نویسندگان محترم این مقطع از قیام حسینی یعنی شیخ عزتاللََّهمولایی - نویسندهء فصلهای اول و دوم کتاب - و شیخ محمد جعفر طبسی - نویسنده فصل های سوم و چهارم - به خاطر زحمتهای فراوانی که متحمل شدهاند، تشکر و قدردانی گردد. نیز از جناب استاد محقق علی شاوی کمال تشکر و قدردانی را داریم که مباحث کتابرا - همانند جلدهای پیشین - مورد توجه قرار داده به نقد و تنظیم و تکمیل آن پرداخته است.از خداوند بزرگ برای ایشان توفیق روز افزون خواستاریم و امیدواریم که برای تکمیلبخشهای باقیماندهء این پژوهش، بازهم پشتیبان پژوهشگران این پژوهش ارزشمند باشند.
پژوهشکده تحقیقات اسلامی